تمام بدنم از زخم هایی که زده پرشده و باز من دلتنگش میشم. وقتی عکسشو میبینم یهو قلبم تندتر میزنه، یه لحظه انگار جلوم ایستاده و من میتونم به اندازه حسرت این پنج سال بغل نکردنش، بغلش کنم. یه لحظه تمام زخم هام خوب شد وقتی باز دیدمش.نزدیک ولی فرسنگ ها دوراین چه حسیِ که وقتی میبینمش، باز میشم اون دختر بچه ای که اشتیاق از چشمام میزنه بیرون و رسوای عالم میشم.تمام حرف ها و دلخوری هامو پشت در گذاشتم و لبخند زدم.انگار این همه راه رفته که ازش دور شدم، میشم ,تمام منبع
درباره این سایت